آزادی به معنای واقعی کلمه
امامخمینی (ره) در تمام مصاحبههایش در یک سال منتهی به بهمن 57، مؤکداً بیان میکند که قرار است در ایران نظام جمهوری حاکم شود و ضمناً منظورش از جمهوری را اینطور توضیح میدهد: «جمهوری به همان معنایی که همه جا جمهوری است».[1]
چهرهی پیشتازی همچون شهیدمطهری که در آن دوران به تبیینِ ابعادِ ایدئولوژیک انقلاب میپرداخت، به خوبی میدانست که تحقق جمهوری بدون آزادی، امکان پذیر نیست. آزادی پیشنیاز دموکراسی است. بنابراین شهیدمطهری تشریح این موضوع را آغاز میکند. مثلاً چندی قبل از ورود امام خمینی به ایران، در دانشکدهی الهیات دانشگاه تهران میگوید: «لازم است توضیحی هم دربارهی حکومت اسلامی آیندهی ایران عرض کنم. همان طور که رهبر و امام ما مکرر گفتهاند، در حکومت اسلامی احزاب آزادند. هر حزبی اگر عقیدهی غیر اسلامی هم دارد، آزاد است».[2]
باید حواسمان باشد که این حرفها تعارف و شوخی نیست. اینطور نیست که مثلاً بنابر مصلحتی امام خمینی چنین وعدهي بزرگی را به مردم داده باشد و اکنون بتوانیم با یک عذرخواهی، به سادگی از کنارِ عدم تحقق آن بگذریم. شهیدمطهری در همان سخنرانی، بعد از آنکه وعدهی امام را بیان میکند، فوراً میگوید: «فرق رهبر ما با دیگر رهبران این است که او آنچه را که میگوید، همان را عمل میکند. اما رهبران دیگر، اول باغ سبز و سرخ نشان میدهند و بعد هم منکر همهي ادعاهای قبلی میشوند».[3]

سی و سه سال از شهادت استاد مطهری میگذرد و به نظر میآید که محتوای سخنرانیهای چندماه آخر عمر او، کاملاً مطرود ماندهاست. یک نمونهي کوچک از فضای کلی جامعه را میتوان در دانشگاه دید. بعد از آنکه انجمناسلامی دانشگاه بستهشد، دانشجویان صحبتهای مکرری با برخی از مسئولین دانشگاه انجام دادند تا در صورت امکان علاوه بر بسیج و انجمن مستقل که صاحب تفکرات خاصی هستند، تشکّل دیگری نیز در دانشگاه اجازهي حیات داشته باشد. متأسفانه این خواستهي ساده و اولیه به دلیل عدم تمایل صاحبان قدرت بدون نتیجه ماند. در یکی از جلساتی که سال گذشته با جناب میرزایی (معاونت فرهنگی سابق) داشتیم، ایشان از فعالیتهای انجمناسلامی گلایه کرد و مخصوصاً حرفهای زیادی دربارهي عدم تناسبِ رفتارهای غیراسلامیِ انجمن با اسم آن داشت. به ایشان گفتم این موضوع برای من هم به عنوان یک مسلمان ناراحت کنندهاست. اما فکر نمیکنید راهحل این مشکل چیز دیگریست؟! آیا بهتر نیست در این زمینه به توصیهي مکرر شهیدمطهری گوش بدهیم تا صاحب هر تفکری، بتواند زیر نام خودش حرف خودش را بزند و دیگر نیازی به اسامی عاریتی نباشد. مگر شهید مطهری نمیگفت مارکسیستها هم باید بتوانند به عنوان مارکسیست، با آزادی حرف خودشان را بزنند؟
نمیدانم این نوشتهي کوتاه دربارهي شهیدمطهری است یا مسئلهي آزادی. اما بگذارید حالا که در تمام این نوشته نام شهیدمطهری حضور دارد، با حرفهای او هم به پایان برسد. حرفهایی که یک ماه قبل از شهادتش بیان شدهاست: «از آنجا که ماهیت این انقلاب ماهیتی عدالتخواهانه بودهاست، وظیفهی حتمی همگی ما این است که به آزادی ها به معنای واقعی کلمه احترام بگذاریم، زیرا اگر بنا بشود حکومت جمهوری اسلامی، زمینهی اختناق را بوجود بیاورد، قطعاً شکست خواهد خورد. البته آزادی غیر از هرج و مرج است و منظور ما، آزادی به معنای معقول آن است. هر کس میباید فکر و بیان و قلمش آزاد باشد و تنها در چنین صورتی است که انقلاب اسلامی ما، راه صحیح پیروزی را ادامه خواهد داد».[4]
نامم سید امیر سادات موسوی است و دانشجوی رشته ی فیزیک در دانشگاه شریف هستم. موضوعات این وبلاگ بیشتر پیرامون نجوم ،فیزیک ،اعتقادات دینی ،ادبیات و... خواهد بود.